مدح و مرثیۀ حضرت زین العابدین امام سجاد علیهالسلام
در جـسـم جهـان فـیض بهارانم من عالم چون زمین تـشنه، بـارانـم من در زهـد دلـیـل پـارســایـان جـهـان در عـشـق امـام جـان نـثـارانـم مـن فـرزنـد حــسـیـن و زیـنـت عـبّــادم شـایـسـتـه ترین سجـده گـذارانم من با این همه منزلت ز سوز دل و جان روشـنـگــر بــزم سـوگـوارانـم مـن چون لاله همیشه از جگر مى سوزم چون شمع هـمیشه اشـکـبـارانم من حق زیـنـت عُـبّـاد جـهـانـم خـوانـده در زُهـد و صبـوریم خِـرَد درمانده مـن نـور دل پـیــمـبـر و زهــرایــم روشـنـگـر بـزم عـتــرت طـاهـایـم افـروخـتـهتـر ز شـمـع افروخـتـهام دل سـوخـتـهتـر ز لالـۀ صـحـرایـم با ذكر دعـا و خـطبه و اشك و پیام مـن حـافـظ انــقـلاب عــاشــورایــم بیـمـارِ فـتـاده در دل آتـش و خـون لب تـشـنـۀ، خـستـه بـر لب دریـایـم آن طرفه شهید زندهام من كه به عمر از تـیـغ جـفـا بـریــدهانـد اعـضـایـم حق زیـنـت عُـبّـاد جـهـانـم خـوانـده در زُهـد و صبـوریم خِـرَد درمانده آنـم كه به هـر گـام خـطـرهـا دیـدم در هر نـفـس از ستم شـررها دیـدم با آن كه ز كـربـلا، دلم خـونین بود در شـام هـمى خـون جـگـرها دیدم با آن كه به خاك و خون بدیدم تنها بر عـرشـۀ نـیـزه نیـز، سـرها دیـدم در بـاغ به خـون نـشـسـتـۀ كـربـبلا افــتـاده، قـلـم قــلـم شـجـرهـا دیــدم یك سو، تن صد چاك پدرهاى شهید یك سـو، تن پـامـال پـسـرهـا دیــدم حق زیـنـت عُـبّـاد جـهـانـم خـوانـده در زُهـد و صبـوریم خِـرَد درمانده من دیدهام آنچه را كه دیدن سخت است دیدن نه همین بلكه شنیدن سخت است از ورطه طوفان زده آتش و خـون بر ساحل آرزو رسیدن سخت است هفتاد و دو تن ز بهتـرین یـاران را دیدن به زمین و دل بریدن سخت است بار غل و زنجـیـر چهـل منزل راه با پیـكر تبدار كـشیدن سخت است جـانـبـخـش بُـوَد صـداى قـرآن امـا از رأس پدر به نى شنیدن سخت است حق زیـنـت عُـبّـاد جـهـانـم خـوانـده در زُهـد و صبـوریم خِـرَد درمانده |